English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3547 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
water plate U بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
they are t of their doctrines U اصول خودرامحکم نگاه می دارند
ledger bait U که دریک جا روی نگاه دارند
humidor U صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
liquidity trap U سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
i dont want to be rushed U من نمیخواهم کار سرم بریزند
placoid U بشقابی
mat U زیر بشقابی
it is because U بواسطه انست که
the presumption is that U فن قوی انست که
dish antenna U انتن بشقابی
mats U زیر بشقابی
it is centimeters thick U دو سانتیمترکلفتی انست
so much is certain that U قدر متیقن انست که .....
inboard engined boat U کرجی که موتورش در میان انست
binary scale U مقیاسی که 2 ماخذ عددشماری انست نه 10
globe valve U شیر بشقابی [صنعت] [تکنولوژی ] [مهندسی]
cross examination U به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
foretopman U ملوانی که مامور پیش دگل وضمائم انست
it is past cure U از علاجش گذشته است مافوق انست که بتوان علاج کرد
Could we have a plate for the child? U آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
estreat U ازدفاتراستخراج کردن وبرای تعقیب بدادگاه دادن
microwave hop U یک کانال رادیویی ریزموج میان انتن بشقابی که متوجه یکدیگر هستند
gloats U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
keek U باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloating U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
dog cart U یکجورگردونه دوچرخه که کرسیهای ان پشت بپشت گذاشته شده وبرای
entresol U طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
catapulted U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
goggles U عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
catapult U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
barker U پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند
catapulting U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
lower class U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
intermediate U آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower classes U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
look at me U بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
letters patent U نامهای که ازطرف دولت برای کسی فرستاده میشود تافورا بازنموده وبرای همه بخواند
gram atom U وزن یک عنصر شیمیایی بگرم که معادل وزن اتمی انست
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
shot U ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم
shots U ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
man hour U واحد زمان کار که برابر یک ساعت کار یک فرد است وبرای پرداخت مزد منظورمیشود
alternated U یک درمیان
midst U درمیان
betwixt U درمیان
tween U درمیان
twixt U درمیان
amid U درمیان
alternate U یک درمیان
alternates U یک درمیان
altern U یک درمیان
in between U درمیان
between U درمیان
amidst U درمیان
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. U ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
every other d. U یک روز درمیان
interjecting U درمیان انداختن
affiliating U درمیان خودپذیرفتن
interjected U درمیان انداختن
double space U یک خط درمیان نوشتن
Every other day . On alternate days . U یکروز درمیان
Every three days . U سه روز درمیان
interject U درمیان انداختن
interlucent U درمیان درخشنده
affiliates U درمیان خودپذیرفتن
every other day U یک روز درمیان
affiliated U درمیان خودپذیرفتن
d. about U یک روز درمیان
affiliate U درمیان خودپذیرفتن
interjects U درمیان انداختن
triple space U دو خط درمیان کردن
amidships U درمیان کشتی
among U درمیان درزمرهء
amid ships U درمیان کشتی
Among the people . U درمیان مردم
enclosing U درمیان گذاشتن
encloses U درمیان گذاشتن
enclose U درمیان گذاشتن
cross file U یک درمیان در دو جهت قراردادن
medially U چنانکه درمیان باشد
alternates U یک درمیان امدن متناوب
midship U واقع درمیان کشتی
alternated U یک درمیان امدن متناوب
adopt U درمیان خود پذیرفتن
mediating U درمیان واقع شدن
mediates U درمیان واقع شدن
to stand across the road U درمیان جاده ایستادن
mediate U درمیان واقع شدن
alternate U یک درمیان امدن متناوب
adopting U درمیان خود پذیرفتن
adopts U درمیان خود پذیرفتن
mediated U درمیان واقع شدن
across U ازاین سو بان سو درمیان
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
glances U نگاه نگاه مختصر
glance U نگاه نگاه مختصر
glanced U نگاه نگاه مختصر
mediating U واقع درمیان غیر مستقیم
epizootic U منتشر شونده درمیان جانوران
epenthesis U الحاق حرفی درمیان کلمه
mediates U واقع درمیان غیر مستقیم
mediated U واقع درمیان غیر مستقیم
interscholastic U واقع شونده درمیان اموزشگاه ها
mediate U واقع درمیان غیر مستقیم
in U :درمیان گذاشتن جمع کردن
break-ins U درمیان صحبت کسی دویدن
in- U :درمیان گذاشتن جمع کردن
break in U درمیان صحبت کسی دویدن
break-in U درمیان صحبت کسی دویدن
pierglass U اینه قدی درمیان دوپنجره
intermediate U درمیان اینده مداخله کننده
storage interleaving U درمیان انباره جای دادن
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
to put in U درمیان اوردن نقل قول کردن
to run the gauntlet U درمیان دوردیف ازمردم گرفتارشدن وازدوسوازاردیدن
bass viol U ویالن بزرگ بم که درمیان زانوهاگذاشته شود
ruderal U روینده درمیان مواد پوسیده وفاسد
to get in a word edgeways U سخنی درمیان حرف ادم پرگوپراندان
stratify U طبقه طبقه کردن
intra U پیشوند بمعنی در داخل ودرتوی و در درون و درمیان
intercurrent U مداخله کننده درمیان چیزهای دیگر رخ دهنده
endobiotic U زیست کننده درمیان بافتهای میزبان خود
intervale U پارچهای از زمین پست درمیان تپههای یا در کناررودها
pyrenran U وابسته به کوهای PYRENEES درمیان فرانسه و اسپانی
extensiontable U میزی که میتوان دوطرف انراکشیدوقسمتی درمیان ان گذاشت
triggerman U ادمکش سریع العمل درمیان جماعت اوباش
quadrages imal U وابسته به چله روزه وپرهیزکه درمیان نصارامعمول است
intercurreace U مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
canoness U زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
to knit peace between nations U ملت هاراباهم اشتی دادن صلح درمیان ملل منعقدکردن
bran pie U فرف بزرگ پراز سبوس که اسباب بازیهایی درمیان ان پنهان می کنند
gofer U کلوچهای که درمیان دواهن بشکل شان عسل میپزندوهمان شکل رابر
gophers U کلوچهای که درمیان دواهن بشکل شان عسل میپزندوهمان شکل رابر
gofers U کلوچهای که درمیان دواهن بشکل شان عسل میپزندوهمان شکل رابر
european unclear a energy agency U اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
they are individ different U تک تک با هم فرق دارند
within living memory U به یاد دارند
it is g. believed that... U عموماعقیده دارند که ....
they differ materially U تفاوت کلی با هم دارند
diclinous U درختانی که نر وماده دارند
Walls are ears. <proverb> U دیوارها گوش دارند .
they itch for a fight U کرم جنگیدن دارند
They have had their differences for a long time . U مدنتهااست با هم اختلاف دارند
minimus U از چندتن که یک نام دارند
they differ in kind U جنساباهم فرق دارند
conifer U که میوه مخروطی دارند
they are at war with japan U باژاپن جنگ دارند
conifers U که میوه مخروطی دارند
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
Iranians have a gift of tongues. U ایرانیها استعداد زبان دارند
to yet had it U طرف مثبت اکثریت را دارند
basilicas U کلیساهایی که سالن دراز دارند
to be of the mind that ... U این عقیده [نظر] را دارند که ...
They all acknowledge him master . U همه او را به استادی قبول دارند
The courts have unlimited jurisdiction. U دادگاهها اخنیارات نامحدود دارند
the run of the hills is east U تپه ها سوی خاورامتداد دارند
basilica U کلیساهایی که سالن دراز دارند
The apples are bruised . U سیبها لک زده ( لکه دارند )
My hair is falling out. U موهای سرم دارند میریزند.
active material U موادی که خاصیت تجزیه دارند
The days are getting shorter now . U روزها دارند کوتاه می شوند
diurnal U مربوط به روز جانورانی که درروزفعالیت دارند
enfilade U [یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
You name it , they have it in thes department store. U هر چه تو بگویی دراین فروشگاه می فروشند ( دارند )
They are famed for their courage. U بخاطر شجاعت وجسارتشان شهرت دارند
these two view are polesapart U این نظریه یک دنیاباهم فرق دارند
red legs U نام چندجورپرنده که پاهای قرمز دارند
boxed U موضوعاتی که همه در یک جعبه قرار دارند
open court U دادگاهی که همه مردم حق مراجعه به ان را دارند
chains U چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
roundup U سواران و اسبهایی که در این گردآوری شرکت دارند
roundups U سواران و اسبهایی که در این گردآوری شرکت دارند
utopian socialism U شارل فوریه و لوئی بلان قرار دارند
They are poles apart. U یک دنیا باهم فرق دارند ( بسیار متفاوتند )
suites U مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
chain U چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
histories U یا سایتهایی در اینترنت که مراجعه شده را نگه می دارند
suite U مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
flat U فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند.
civil nuclear powers U کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
planar U اشیا یا تصاویر گرافیکی که در یک نقشه قرار دارند
flattest U فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند.
history U یا سایتهایی در اینترنت که مراجعه شده را نگه می دارند
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
casings U جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
cyberspace U دنیایی که در آن کامپیوتر ها و افراد از طیق اینترنت ارتباط دارند
merges U ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
pin compatible U تراشه هایی که عملکردمشابهی دارند و می توانندبجای هم قرار گیرند
merge U ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
1 and 2 are poles apart. <idiom> U ۱ و ۲ یک دنیا باهم فرق دارند [بسیار متفاوت هستند] .
Recent search history Forum search
1one week they love you next week they hate you both weeks i got paid
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
1Both the Afghan government and the international society agree that Afghanistan confronts major challenges before mining becomes the country’s economic lifeline and help create creation of a more self
1preppy
1but as an old harvard man my father could sit with the class of'26
1I will take a loot tonight.
1There are two other modeling formalisms worth highlighting in the context of LPV systems.
1• What is Data Preparation. That is the diffrents between the Dimensional modeling and third-normal-form (3NF) modeling? Answer 6 - The data presentation area is where data is organized, stored, and m
2Research approaches are often considered to fall into one of two mutually exclusive categories.
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com